سبک زندگی سردار شهید سعیدی
به گزارش هیرونی؛ سبک زندگی سردار شهید محمد جعفر سعیدی : ۱_ فقط برای رضای خدا کار می کرد. خنده هایش، گریه هایش، آرامش و جنب وجوشش، مهربانی و قاطعیتش همه برای خدا بود. ۲_وقت کار با صلابت بود و جدی، بیرون از محدوده کاری شوخ طبع بود و با نشاط. ۳_رفتارش مصداق «أَشِدِّاءُ عَلَی […]
به گزارش هیرونی؛ سبک زندگی سردار شهید محمد جعفر سعیدی :
۱_ فقط برای رضای خدا کار می کرد. خنده هایش، گریه هایش، آرامش و جنب وجوشش، مهربانی و قاطعیتش همه برای خدا بود.
۲_وقت کار با صلابت بود و جدی، بیرون از محدوده کاری شوخ طبع بود و با نشاط.
۳_رفتارش مصداق «أَشِدِّاءُ عَلَی الْکُفِّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» بود. در برابر بسیجی ها رئوف و مهربان بود و در برابر گروهک ها و دشمنان خارجی مثل شیر می غرید.
۴_ بیت المال را امانت مردم می دانست هیچ وقت در این امانت خیانت نکرد هیچ جا.
۵_زیاد وقت خالی نداشت. با این حال مرتب به پدر و مادرش سر می زد. هفته ای یک بار هم به دیدار اقوامش در روستای احشام قایدها می رفت . در هر فرصتی به خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران هم سرکشی میکرد
.
۶_خوش برخورد بود و صمیمی وجذاب. در سلام کردن همیشه پیش قدم میشد.
۷_کم توقع بود. خودش را مدیون انقلاب و امام می دانست . فرزند شجاع و دلیر خطه بوشهر در راه دفاع از آرمان های اسلام و انقلاب حد و مرز نمی شناخت.
۸_در کارش ناملایمات و مشکلات کم نبود ولی یک لحظه لبخند از لبانش محو نمیشد. کارها را با صبر و حوصله پیش می برد. کسی تند خویی از او سراغ ندارد. هیچ وقت با دوستان و همکارانش کج خلقی نکرد.
۹_اگر خطا یا اشتباهی می دید گذشت میکرد. اهل مجادله نبود. هیچ کس از او کلمات تحقیر کننده،دشنام یا غیبت نشنید.
۱۰_نه عیب کسی را به رخش می کشید نه او را به این خاطر مذمت میکرد.
۱۱_خودش را مدیون بسیجی ها می دانست. اگر نیرویی از او چیزی میخواست جواب رد نمی شنید. دست نیازی را که به سمتش دراز شده بود را با گرمی می فشرد.
۱۲_قرائت قرآن را هیچ گاه ترک نمیکرد. با صوت زیبا قرآن می خواند. اذان را هم دلنشین می گفت.
۱۳_فرمانده بود اما از همه بسیجی تر. اهل کلاس گذاشتن نبود. دوستانش تا مدت ها نمیدانستند فرمانده شده. در جمع آنها می نشست، درددل می کرد و حرف هایشان را می شنید ولی از اینکه فرمانده شده چیزی نمی گفت. موضوع را وقتی فهمیده بودند که امضایش را پای نامه های رسمی بسیج دیدند.
۱۴_هیچ وقت با لباس نظامی بیرون از محیط کاری نمی رفت که دیگران فکر کنند دارد خودنمایی می کند. لباسش معمولا پیراهنی سفید بود و شلواری ساده و پارچه ای.
۱۵_کم حرف می زد؛ به وقت و به اندازه، شیوا و شیرین. با مخاطبش، هرکسی و در هرسنّی بود با احترام تمام برخورد می کرد. با جوان ها و نوجوان ها دم خور بود.
۱۶_نماز را با صبر و حوصله می خواند، با ارامش و طمأنینه و اول وقت. همین که قامت می بست از دنیا کنده می شد.
۱۷_بیان و عملش یکی بود. یک رنگ بود و بی ریا. هرچند کوچک یا به شوخی، کسی از او دروغ نشنید.
۱۸_تا می توانست روز های دوشنبه و پنجشنبه هر هفته را روزه می گرفت. همیشه با وضو بود. در جلسات دعا، زیارت عاشورا و تفسیر قرآن شرکت می کرد. گاهی هم خودش بانی برگزاری مراسم ها می شد.
۱۹_زرنگ بود. تن ورزیده ای داشت. آماده بود اما بی ادعا. در روز های سخت حرف اول را می زد.
۲۰_پنج فرزند داشت. پنج تا پسر قدونیم قد به نام های ابوالحسن، مهدی، هادی، احسان و حسین. از همسرش خواسته بود بچه هارا مطابق با تعالیم و دستورات اسلام و قرآن بزرگ کند.
شادی روح پرفتوح شهیدان صلوات
انتهای پیام//
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید