آخرین اخبار
تاریخچه شغل پاکبانی در بوشهر؛

حکایت سُپوران شهرداری در بوشهر قدیم

سپوران در دهه‌ی ۳۰ حدوداً به ۵۰ نفر در سطح چهار محله بوشهر می‌رسیدند و زیر نظر مستقیم شهرداری به صورت روزمزد نظافت کوچه‌ها را به عهده داشتند.
اشتراک گذاری
09 دی 1402
کد مطلب : 944

به گزارش هیرونی؛ رفتگری یا همان پاکبانی امروز خودمان، یک شغل اساسی و حیاتی است که در همه جوامع از قدیم الایام وجود داشته است و امروزه یکی از تأثیرگذارترین مشاغل خدمات شهری محسوب می‌شود.

 

تاریخچه شغل پاکبانی در ایران

طبق نظر کارشناسان تاریخی پس از پیروزی انقلاب مشروطه و تصویب قانون مربوط به آن در خردادماه ۱۲۸۶، پاکبانی هم به عنوان یک شغل مستمر در شهر‌ها پدیدار شد.

در آن زمان به رفتگر، سُپور می‌گفتند که واژه‌ای اصالتاً تُرکی که از کلمه سُپُرماق گرفته شده که معنای فارسی آن رفتگر بود.

در ابتدا پاکبانان مسئولیت انتقال زباله‌های شهری به مناطق تعیین‌شده توسط شهرداری و گاه، ازبین‌بردن آن از طریق سوزاندن یا دفن‌کردن را داشتند؛ اما مدتی بعد، مسئولیت حفظ بهداشت معابر شهر به عهده آن‌ها گذاشته شد. بعد از تأسیس بلدیه تهران در سال ۱۲۸۹، یعنی حدود سه‌سال بعد از تصویب قانون مربوط، توسط خلیل‌خان اعلم‌الدوله، پاکبانان مأمور شدند که با آب‌پاشی معابر، مانع از برخاستن گرد و خاک به هوا شوند.

در آن زمان، خیابان‌ها و معابر شهری در ایران، عمدتاً خاکی بود و هنگام باد و توفان و حتی ردشدن وسایل نقلیه، گرد و خاک فراوانی از زمین بلند می‌شد که بسیار آزاردهنده بود

پیش از آن، در دوره ناصرالدین‌شاه، تعدادی از سقا‌های تهران مأمور این کار شده بودند. پاکبانان در این دوره، از کلاه هم‌رنگ به عنوان لباس متحدالشکل استفاده می‌کردند. بعد‌ها و به تقلید از کشور‌های اروپایی، برای آن‌ها یونیفرم و کلاه فرنگی تهیه شد و آن‌ها ملزم بودند هنگام خدمت، این لباس‌ها را بر تن داشته‌باشند.

در واقع تنها صنفی که می‌توان آن را در گذشته نه چندان دور صنف به معنای واقعی دانست رفتگران یا همان پاکبانان بودند.

 

تاریخچه شغل پاکبانی در بوشهر

شهر بوشهر نیز همچون جای جای کشور پاکبان داشت و  از این امر مستثی نبود.

ابزار این سپوران عبارت بود از یک جاروی دسته بلند و تعدادی خاک انداز و الاغ با خورجین‌های ساخته شده از گونی که می‌توانست آشغال زیادی را در خود جای دهد و آن را به خارج از محله و ترجیحاً به دریا برساند.

این رفتگران لباس یک شکل داشتند و هر شش نفر در یک دسته و زیر نظر یک سرسپور انجام وظیفه می‌نمودند. سپوران هر روز صبح زود کوچه‌های فراوان و هزارتوی شهر را جارو می‌زدند و تمامی آشغال‌های خانه‌ها را که معمولاً در حلب‌های بزرگ به نام ملاسی ریخته می‌شد صبح می‌آوردند و در یک خرابه یا گوشه میدان می‌نهادند.

هر قسمت از یک محله در اختیار یک سرسپور و تیم همراهش بود و حدود ساعت ۱۰ زمان کار سپوران به پایان می‌رسید.

هرگاه کار سپوران از نظر سرسپور تأیید می‌شد برای صرف مختصری صبحانه در گوشه‌ای جمع می‌شدند و از این لحظه کار به عهده رفتگران خرسوار بود.  ورود سواران در نوع خودش جالب بود هر الاغ زنگوله‌ای بزرگ و صدادار به گردنش آویخته بود که با صدایی زنگ دار ورود رفتگران خرسوار را خبر می‌داد.

سواران در حالی که گونی‌های خورجین مانند را چهارتا روی کمر الاغ نهاده و خود بر روی آن نشسته بودند وارد میدان‌ها می‌شدند.

صدای زنگوله‌ها همه اهالی را متوجه ورود آنان می‌کرد و اگر آشغالی در خانه مانده بود، به سرعت کنار در می‌گذاشتند و سپوران موظف بودند که ملاسی‌های آشغال را به محل خرابه یا میدان ببرند و سپس ملاسی را به صاحب خانه بازگردانند.

الاغ سواران که بیل‌های خود را در دست داشتند خورجین‌ها را باز می‌کردند و با بیل آشغال را که انباشته شده بود در گونی‌ها میریختند و سپس به روی کمر الاغ‌ها قـرار می‌دادند.

هر دسته سپور۶ الاغ خورجین‌دار داشت و یک سرسپور الاغ سوار و بعد از اینکه الاغ‌ها آشغالشان کامل می‌شد سرسپور فرمان حرکت می‌داد. سواران با سروصدای زنگوله‌ها به سمت دریا حرکت می‌کردند و بار‌های خود را در حفره‌های کنار دریا می‌ریختند.

لباس سپوران چه پیاده نظام و چه سواره نظام که به طور معمول با همین واژه‌ها از آنان یاد می‌شد، خاکستری رنگ و هر کدام کلاهی نقاب‌دار به روی سر داشتند و چکمه‌های لاستیکی بلند به پا‌هایشان بود و بیلچه‌های کوچک فلزی با یک گاری حمل لوازم که چهار چرخه بود و با میله‌ای بلند کشیده می‌شد به همراه داشتند.

شهرداری موظف به پرداخت حقوق رفتگران بود و هر سپور که سرسپور از کارش ناراضی بود را اخراج و یا از حقوق او کسر می‌کرد. سپوران در روز‌های جشن‌های دولتی با لباس‌های تمیز و کلاه‌های مخصوص در شهر رژه می‌رفتند و مورد تشویق اهالی چهار محله قرار می‌گرفتند.

در بوشهر قدیم، مردم محلات در این ایام که سپوران جارو بر روی‌شانه و معروف به جارو بالا بودند به رسم کمک، هدایایی می‌دادند.

سر سپوران که به طور معمول از سپوران کهن سال و با تجربه بودند و دیگر توان کار در کوچه‌ها را نداشتند، چنان در کارشان جدی و سخت گیر بودند که در پاره‌ای مواقع اگر از کار سپور راضی نبودند با ترکه انار و یا جارو به رفتگران تنبل که در گوشه‌ی خرابه‌ها می‌نشستند حمله می‌کردند و آن‌ها را می‌زدند؛ چون آشغال‌ها به صورت تله‌ای جمع می‌شد و هیچ سرپناهی نبود به سرعت بوی بدی در فضای کوچه‌ها پخش می‌شد و مشام را آزار می‌داد در حالت عادی یک بوی بد همیشه در هوا پخش بود.

 

حقوق سپوران شهرداری

حقوق سپوران بسیار اندک و ناچیز بود عصر‌ها که وقت بیکاریشان بود در خانه‌های اربابی و مغازه‌ها کار می‌کردند و پولی دریافت می‌نمودند؛ البته کار‌های خانگی موقت بود.

مردم شکایت از سپوران محله را به سرسپور می‌گفتند و او رسیدگی می‌کرد یا همان جا آن‌ها را مجازات می‌کرد یا به شهرداری گزارش می‌داد. محل طویله‌ی الاغ‌ها در یک زمین و گاراژ دیوارکشی شده‌ی مخصوصی بود که در دیوار اطراف آن آخور‌های بزرگ درست کرده بودند خرید الاغ و علوفه به عهده شهرداری بود.

گاهی اوقات که شهرداری پولی برای پرداخت حقوق نداشت معادل آن آذوقه به سپوران می‌داد. سالیانه دو دست لباس و کفش در اختیار آنان قرار می‌گرفت و الاغ‌های پیر و ناتوان با الاغ‌های جوان عوض می‌شد.

مسئولیت الاغ سواران به عهده «بشیر سیاه» بود. این سیاه خنده رو شوخ طبع، وقتی وارد محله می‌شد و معمولاً بر یک الاغ سیاه سوار بود با حرکاتش باعث خنده‌ی مردم می‌شد، لطیفه‌های شیرین تعریف می‌کرد و بر روی الاغ هنگام سواری عملیات جالبی انجام می‌داد.

 

منبع: کتاب اصناف در بوشهر- نوشته حسیسن دهقانی

انتهای پیام/

این مطلب بدون برچسب می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *